هوشنگ پارسا مدیرعامل «پلاستیک کار» در گفتگو با مجله بسپار عنوان کرد: من تولید کننده ام، قاچاقچی نیستم که ارز را در چمدان جا به جا کنم!
هوشنگ پارسا مدیرعامل «پلاستیک کار» در گفتگو با مجله بسپار عنوان کرد:
من تولید کننده ام، قاچاقچی نیستم که ارز را در چمدان جا به جا کنم!
گروه کارخانه جات «پلاستیک کار» بیش از 30 سال است که در زمینه پلاستیک و پلیمر در دو لاین متفاوت که یکی لاین پلی اتیلن و دیگری پی وی سی است؛ فعالیت دارد. هوشنگ پارسا، بنیانگذار، رییس هیئت مدیره و مدیرعامل این واحد بزرگ تولیدی است که با توجه به سابقه و عملکرد ایشان در عرصه تولید و صادرات، در این شماره گفتگویی را با ایشان ترتیب دادیم.
بسپار – در ابتدا پیرامون فعالیت خود توضیحاتی را بفرمایید.
از سال 1367 که پلاستیک کار را بنیان نهادیم و کارخانه را در شهرک صنعتی اشتهارد راهاندازی کردیم؛ به تدریج کار را توسعه دادیم و وارد حوزه محصولات پلی اتیلن شدیم، ضمن اینکه تولید اولین محصولمان یعنی شلنگ را همچنان ادامه دادیم. بهطور کلی تولید را در دو گروه محصولات پیویسی (PVC ) و پلیاتیلن (PE ) دنبال کردیم و امروز محصولاتمان شامل انواع فیلمهای شرینک و بستهبندی، فیلمهای کشاورزی (فیلم های گلخانه ای، تونلی، مالچ، غلاف، رول آبیاری و…) فیلم های ساختمانی، فیلم عریض (نایلون)، غلاف پلیاتیلن لوله، فیلم فونداسیون، فیلم مانع بخار ساختمانی، فیلم عایق استخر و آسفالت، کیسههای پلیاتیلن (کیسه های صنعتی، پلی بگ، با دمای ذوب پایین، روپالتی و شرینک هود، کیسه های فروشگاهی، کیسه فریز و کیسه زباله)، انواع گرانول ها و کامپاندهای PVC و TPE ، انواع مستربچ کربنات کلسیم و شلنگهای پیویسی و پلیاتیلن و همچنین خدمات چاپ، دوخت و بسته بندی میشود.
بسپار- تغییر در نرخ ارز چه مشکلاتی را برای تهیه مواد اولیه ایجاد کرده است؟
نوسانات همیشه آسیب زا بوده است. اگر قلب یک انسان نوسان داشته باشد، مشکل پیدا میکند و در تولید که نبض کار بسیار مهم است؛ نوسانات، باعث آسیب مضاعفی میشود. یکی از قسمت های کار ما تهیه مواد اولیه است. ما پتروشیمی های مقتدری داریم که به آن افتخار می کنیم، ولی حرف من این است که این پتروشیمی ها با پول این ملت در طی دوران دولت های حکومت جمهوری اسلامی بارور شدهاند. هر دولتی روی کار آمد با تمام توان از بودجه دولت به آنها کمک کرد و آنها رشد کردند، ولی متاسفانه هیچ وقت عملکرد آنها در جهت ارتقاء صنایع تکمیلی نبوده و همیشه در حق آنها اجحاف شده است، به این ترتیب که هیچ وقت نخواستند صنایع پایین دستی هم رشد کند. ما با اینکه پتروشیمی های قدرتمندی داریم که باز هم می گویم از این موضوع لذت می بریم و به آن افتخار می کنیم؛ اما فاصله ی صنایع تکمیلی با صنایع پتروشیمی بسیار زیاد است و دلیل آن این است که دولت ها فقط به صنایع پتروشیمی کمک کردهاند و آنها هم نخواسته اند طوری سیاست گذاری کنند که صنایع پایین دست هم بتواند حرکت رو به جلو داشته باشد. در نقطه مقابل پتروشیمی ها به خام فروشی عادت کرده و آن را در اولویت قرار دادند. با اینکه در نظام همیشه صحبت این بوده که خام فروشی انجام نشود ولی پتروشیمی ها همچنان به خام فروشی، تمایل دارند. بارها مستنداتی داشتیم که پتروشیمی ها مواد اولیه را به کشورهای خارجی ارزانتر دادند و صنایع پایین دست، مواد اولیه را گرانتر دریافت کردند.
در چهارسال آخر مسئولیت آقای نعمت زاده، صنایع پایین دست بسیار آزار دیدند. چرا که در کشوری که دلار به نرخ مصوب بود و همه صنایع، ارگان ها و تمامی مجموعه های دولتی، با نرخ مصوب ارز کار می کردند، ولی آقای نعمت زاده در 10 تیر سال 93 قانونی برای پتروشیمی ها وضع کرد که آنها بسیار از آن قانون بهره مند شدند و در مقابل، صنایع تکمیلی بسیار آسیب دیدند و این بود که صنایع پایین دستی را جدا از رقابت در بورس وادار کردند با نرخ ارز آزاد خرید کنند، چیزی که در ایران مرسوم و متعارف نبود و هیچ ارگانی از این نظام با نرخ ارز آزاد کار نمی کرد، به جز صنایع تکمیلی پتروشیمی. متاسفانه انجمن ها نیز در آن زمان به درستی دفاع نکرده و عقب نشینی کردند درحالی که می توانستند جلوی این مسئله را بگیرند. آقای نعمت زاده هم با تمام قدرت ایستاد فقط برای اینکه پتروشیمی ها را فربهتر کند، یا به دلیل وابستگی یا دلبستگی به این صنایع مادر که فکر میکنم ایشان هم وابسته بودند و هم دلبسته. در آن زمان شاهد بودیم که ترکیه کالاهایی که ما تولید میکردیم را با مواد اولیهای که از ایران ارزانتر میخرید با قیمت پایینتری عرضه و وارد بازار میکرد. حالا چین و کشورهای دیگر جای خود دارد… واقعاً نمی دانم این مصوبه را دولت وقت، با چه نگاهی انجام داد، ولی صنایع پایین دست به معنی واقعی دچار یک آسیب و عقب ماندگی بزرگی شد که فعلا باید تلاش کنیم که خود را برسانیم، چون آن ضربه بسیار سنگین بود.
بسپار- آیا میتوان پتروشیمیها را با صنعت خودرو مقایسه کرد؟
چون در این صنعت کار میکنم، بسیار خوشحالم که پتروشیمی های مقتدری داریم و واقعیت این است که پتروشیمی مقتدر برای ما که صنایع پایین دست هستیم باید یک نعمت به حساب بیاید ولی گاهی اینطور نیست و برای ما معنی دیگری پیدا میکند. امیدوارم روزی برسد که نگاهمان ملی و کشوری باشد. متاسفانه این روزها شرایط به گونهای پیش میرود که گاهی ایرانی بودن خود را فراموش میکنیم و فقط و فقط به خودمان و برای خودمان فکر و عمل میکنیم. لذت و پیروزی اصلی زمانی اتفاق میافتد که جامعه شکوفا بشود و به سوی دلخوشی، ترقی و امیدواری حرکت کند.
اگر قرار باشد قشر خاصی همه چیز داشته باشد و همه قدرت ها دست آن ها باشد و بقیه شرایط نامناسب داشته باشند؛ به قطع برای دوستانی که این برنامه ریزی ها را می کنند نیز دلچسب نخواهد بود. ایران خودرو مجموعهای است که گروهی به آن وابستگی و دلبستگی دارند و سال هاست که دولت های مختلف به آن کمک میکنند و در طی سال ها، اینها در حال عقب رفت هستند، ولی تفاوت پتروشیمیها این است که سالها دولتمردان کمک کردند و پتروشیمیها رشد کردند که این دو تفاوتی آشکار با یکدیگر دارند. صنایع خودروی ما تمام سرمایههای مالیِ ملت و دولت را میگیرند باز هم عقب هستند ولی پتروشیمیهای ما بودجهی دولت و ملت را میگیرند و در مقابل رشد هم میکنند.
بسپار – در مورد تک نرخی بودن ارز توضیح دهید؟
نگاه من به ارز تک نرخی است و اصلاً چند نرخی بودن را قبول ندارم چرا که آسیب های زیادی به اقتصاد ما، صنایع، کشاورزی و زندگی مردم می رساند و تنها راه، تک نرخی بودن است. ما هر روزنه ای که می تواند برای اقتصاد، آفت باشد باید ببندیم. چند نرخی شدن ارز، آفت ایجاد کرده و تقریبا اکنون همه می دانند چه اتفاقاتی افتاده و کنترل آن برای همه دولت ها سخت است. هر چند دولت اگر بخواهد کنترل کند نیز، نمی تواند، برای اینکه خود اختلاف نرخ 4200 با نرخ 13000 انگیزه زیادی برای رانت ایجاد می کند. ارز باید تک نرخی باشد و میدان مسابقه برای همه شرایط یکسان داشته باشد. اگر می خواهیم مغزها رشد کنند باید اینگونه باشد ولی اگر می خواهیم جیب های برخی رشد کند همین چند نرخی بسیار عالی است. ما نیاز داریم که مغزها و تفکرها حرکت کنند. نظرم تنها به تک نرخی بودن است و فکر میک نم راه نجات اقتصاد ایران، بعد از اینکه به تولید نگاه واقع بینانه باید داشته باشیم، تک نرخی شدن ارز و یکسان شدن شرایط برای همه باشد. به این ترتیب آنهایی که بهتر فکر میکنند و بیشتر تلاش میکنند حتما موفقتر خواهند بود.
بسپار – برای تهیه مواد اولیه با چه مشکلاتی روبرو هستید؟
کشور دچار کمبود ارز است، آن زمان که ارز فراوان داشتیم، نتوانستیم به خوبی مدیریت کنیم و الان که ارز نداریم، نیازمند مدیریت توانمندتری هستیم. حدود 97 درصد از مواد اولیهی ما داخلی است ولی از بابت آن 3 یا 4 درصد افزودنی های وارداتی خیلی آزار می بینیم و ناچاریم با هر قیمت و هر کیفیتی آن را تهیه کنیم که این به ما آسیب می رساند. اکنون واردات، مسیر طولانیتر و سختتری دارد که این از یک جهت خوب است چون پیش از این فقط نگاه ها به واردات بود اما حالا نگاه وارداتی مقداری ضعیف شده و شرکت های بازرگانی که فقط کار وارداتی انجام میدادند؛ به چالش کشیده شده اند. نگاه من این است که باید تجارت بزرگ داشته باشیم در حالی که مدام یا این لبه بام هستیم یا آنطرف بام و این شرایط، کار را سخت کرده است. وقتی جلوی واردات را میگیریم چه کمکی به تولید کرده ایم؟ اینکه بخواهیم شعار بدهیم یا عمل کنیم دو امرِ متفاوت است. ما نیاز داریم یک واردات قانونمند و مهندسی شده برای تولیدات انجام بشود که به این ترتیب هم واردات انجام شده و هم تولیدات رشد کرده است، ولی یکدفعه همه پیچ ها را میبندیم یا یکدفعه همه پیچ ها را باز میکنیم و ایندست اندازها به دلیلِ صدورِ مصوبات هیجانی و کارشناسی نشده، ایجاد میشود. گویا ناگهان دولتمردان یا تصمیم گیرندگان ما، احساس میکنند باید تصمیمی بگیرند و با شتاب زدگی تمام، بخشنامه یا مصوبه ای صادر میکنند و پیامدهای آن را در نظر ندارند. این کشور سال ها از واردات بیرویه و بی خاصیت، آسیب دیده و اینکه واردات، کنترل، مهندسی و مدیریت شود کار بسیار خوبی است، ما هم از دولتمردان ممنونیم که چنین تصمیمی گرفتند، ولی باید آن را مهندسی و مدیریت کنند. ما نیاز به ورود به بازارِ تجارت جهانی داریم و نمیتوانیم بگوییم همه چیز داریم و هیچ نیازی به واردات نداریم. در کنار مزیتهایی که داریم باید واردات نیز داشته باشیم برای اینکه تولید جان بگیرد. ولی در حال حاضر برای تامین مواد اولیه افزودنی دچار مشکل هستیم.
بسپار – در مورد قیمتهای مواد اولیه پتروشیمی نیز توضیح دهید.
مواد اولیه به قدرِ نیاز هست ولی سیاست گذاری توزیع درست نیست. مثلاً الکل برای روغن دی اُ پی در بورس، تا 170 درصد رقابت شده است و در یک هفته که توسط پتروشیمی شازند توزیع میشود، حدود 19 میلیارد تومان بالای نرخ مصوب فروخته شده است و این مبالغ اضافه را چه کسانی پرداخت و چه کسانی دریافت می کنند؟ اینها معادلاتی است که در تابلو می بینیم ولی این مصرف کننده است که آسیب می بیند. چرا روغن دی اُ پی را که بهمن سال گذشته 8000 تومان می خریدیم الان باید 35000 تومان خریداری کنیم؟ با این روش نه میتوانیم تولید کنیم نه میتوانیم توان رقابت در بازارهای خارجی را به دست بیاوریم. این سیاست هایی که مارا به این سمت می برد واقعاً آسیب زننده است و بیشتر در خدمتِ دلالی است تا در مسیرِ تولید…
وقتی به عنوان یک منبعِ مواد اولیه، موادی را در بورس می گذارید و می خواهید تا آخرین قطره بچکانید که از مردم بیشتر پول بگیرید نا به جاست و تعجبی ندارد که در تجارت جهانی ضعیف هستیم، چون نمی دانیم در تجارت جهانی چه اتفاقی می افتد، عربستان این روغن دی اُ پی را به کشور عراق چند میفروشد و چطور میتوانیم محصولِ تولید شده با این روغن را به بازار عراق صادر کنیم؟ رشد اقتصاد ما منفی شده و در بازارهای صادراتی نیز هر روز در حال کوچکتر شدن هستیم و دلیل آن، سیاست هایی است که در این صنعت اعمال می شود. ما نمی گوییم به صنایع تکمیلی نگاه ترحم داشته باشید ولی طوری سیاست گذاری کنید که صنایع پایین دستی هم رشد کند. این به نفع مردم، کشور، نظام، کار و اشتغال است.
بسپار – تولیدکنندگان با چه مشکلاتی مواجه هستند؟
ما از سال 1382 برنامه های شرکت را در مسیر و با هدف صادرات به حرکت درآوردیم و موفق هم بودیم و 7 سال واحد نمونه صادرات ملی استانی شدیم و در مجموع به 26 کشور صادرات داشتهایم و نگاهمان در پلاستیک کار، صادراتی بوده است ولی الان قانونی تصویب کرده اند که شما ارز حاصل از صادرات را باید به کشور بیاورید که بر روی کاغذ، جالب و با اهمیت است، ولی ما که سیستم بانکی نداریم و ایران بیشتر صادراتش به عراق و افغانستان است که آنها هم سیستم بانکی ندارند پس منِ تولیدکننده باید چگونه این دلار را بیاورم؟ این مسیر را لطفاً به من بگویید. من قاچاقچی نیستم که ازر را داخل چمدان بگذارم و وارد کنم. بانک مرکزی سبب مسدود شدنِ فعالیتهای ما در وزارت امور مالیاتی شده است و مبلغ زیادی ارزش افزوده طلب کار هستیم که به ما نمیدهند. اکنون صادرات، توسط کسانی که شناسنامه دار هستند، کمتر انجام میشود. چرا صادرات باید به این روز میافتاد که عده ای که معلوم نیست کارت آنها از کجا و چگونه آمده، صادرات انجام میدهند و ما که سال ها در مسیر صادرات حرکت کرده و کوشیدیم؛ عقب نشینی کرده ایم و این اتفاق بسیار بدی است. اصل قضیه این است که ما تولیدکننده هستیم اما در کشور با وجود تمام وعده ها برنامه های اقتصادی و قوانین در عمل، همراه و همگام با تولید نیستند. در زمان انتخابات همه از نردبان تولید بالا میروند و شعار تولید میدهند و بعد از اینکه به هدف رسیدند، تولید تمام می شود. اشخاصی که چنین مصوباتی را صادر میکنند باید از بدنهی کارشناسی انجمنها و تولیدکنندگان نظرخواهی به عمل آورند، نه اینکه در اتاق دربسته بنشینند و از تولید و مشکلاتش چیزی ندانند، بعد بخشنامه ای صادر کنند و بگویند همه باید اجرا کنند. ما مخلص این کشور هستیم؛ چه کسی بیشتر از تولیدکننده برای این کشور زحمت میکشد؟ تولید کننده است که پیچ و مهره های اقتصاد این کشور را محکم نگه داشته بعد ناگهان مصوبه ای جلوی پایش میگذارند که فعالیتهای تولیدی و صادراتی او را با اختلال مواجه می کنند. همزمان با صدور مصوبه بانک مرکزی در رابطه با ورود ارز صادراتی، تعداد زیادی کارت بازرگانی خلق الساعه وارد بازار شدند که متاسفانه اکنون بیشترِ صادرات، توسط صاحبان این کارت های مجهول الهویه که هیچ آورده و منافعی برای دولت و کشور ندارد؛ انجام میپذیرد.
بسپار – لطفا در مورد نحوه صادرات نیز توضیح دهید؟
اهمیت و توجه به امرِ صادرات در کشور ما چندان مسبوق به سابقه نبوده و به تازگی به آن نگاهِ ویژه تری می شود. ما برای صادرات خون دل خوردیم و سال ها زحمت کشیده ایم و پاسخی که دریافت کردیم به دور از حق و انصاف است و البته به دور از منافع ملی کشورمان. شرایط به گونه ای در حال پیشروی است که بسیاری از صادرکنندگان، عقب نشینی کرده اند و در این شرایط، تولید آسیب میبیند. متاسفانه با قیمت مواد اولیه طوری بازی می کنند که خریدار خارجی که می خواهد جنس را تولید کند و به ایران بفروشد راحت تر بتواند بخرد و برایش ارزانتر دربیاید. همه دولتمردان، وزرا، معاونان در جریان این قضایا هستند؛ یا واقعا نمی توانند کاری کنند و یا نمی خواهند. شاید هم واقعیت این است که این مسیر باید طی شود و نمیدانم که این مسیر به کجا میرسد. جریانی تازه در این کشور داشت پا میگرفت و سال ها مقامات بالا و میانی نظام حداقل در گفتار، حامیِ تولید و صادرات بودند و ما نیز با تلاش و استمرار در این مسیر حرکت کردیم ولی متاسفانه داریم از دایره صادرات خارج می شویم .
بسپار – در مورد تولید با چه چالش هایی روبرو هستید؟ نقش بانک ها را توضیح دهید؟
در کشور ما برای تولید بسترسازی مناسبی صورت نپذیرفته است. کشوری که تعطیلات نامنظم و زیاد دارد نمیتواند تولید کننده خوبی باشد. به گونه ای فرهنگ سازی شده که همه به تعطیلات علاقه مند هستند و با همان علاقمندان به تعطیلات باید کار تولیدی کنیم که اصلا شدنی نیست و کشور طوری شده که بیشترِ جوانهای تحصیل کردهی ما هم، عاشق تعطیلات هستند؛ با این افکار چطور میتوان تولید کرد؟ تولید برنامه میخواهد و این از معضلاتی است که بهره وری را پایین می آورد.
سرمایه در اختیار تولید نیست، سرمایه در کنار تولید هم نیست و بارها اعلام کردهایم که اگر بانکها ضرر می کنند چرا هر روز شعبه اضافه می کنند؟ چرا منِ تولیدکننده نمی توانم یک نمایندگی راه بیندازم ولی بانکها به راحتی شعبه اضافه میکنند. چه کسی گفته که بانکها ضرر میکنند؟ اگر در آنجا پول هدر میرود ما نمیدانیم چه کار میکنند ولی بانک ها سود میبرند.
در ژاپن اگر یک تولید کننده، 10 هزار دلار از سیستم بانکی خود بگیرد و من هم 10 هزار دلار به واحد ریال بگیرم، بهرهای که ایشان در 130 سال باید پرداخت کند من در مدت یک سال باید بپردازم. با این وضعیت چطور میتوان رقابت کرد؟ مگر میشود که دولتمردان این را ندانند؟ اینها حرف نیست؛ ریاضی و مستندات است. تازه برای صادرات پس از سپری کردن تمام مراحل، ناگهان کاغذی جلوی ما میگذارند که از نظر سیستم بانک مرکزی خلاف کردهایم در صورتی که ما سربازان این جبهه اقتصادی هستیم ولی متاسفانه فرماندهان، سربازها را نمیبینند، این مشکل فرهنگی است. به تازگی حرف تولید زیاد زده میشود ولی در عمل، شکوفایی تولید مشهود نیست؛ برای اینکه آنهایی که برای تولید تصمیم میگیرند یا تولید را نمیشناسند و یا مسیر را درست نمیروند.
بسپار – در مورد کارآیی سیستم بهین یاب توضیح دهید؟
در بدنه دولت، یک عده واقعا کار می کنند، مثلا سیستم بهین یاب طرح بسیار خوبی بود. یعنی اینکه یک عملیات مشخص باشد. ولی آیا بهین یاب به تولید کمکی کرد؟ آیا واقعا مهندسی بود؟ قبول کنید در اجرا، مسیر عوض می شود. به راحتی میتوان تولیدکنندههای واقعی را شناسایی کرد چه از طریق بهین یاب چه غیر از آن…
بسپار – توزیع کالا از طریق بورس چقدر مفید بوده است؟
بورس کالا با تمام اشکالات از سیستم قبلی بهتر است، حداقل یک شفافیتی در آن هست. بورس را مناسبتر از سیستم قبلی میدانم در صورتی که بعضی ها مخالف این نظر هستند به نظرم باید تلاش کنیم که بورس بماند و با شفافیت بیشتری ادامه ی مسیر دهد.
بسپار – در پایان اگر صحبتی دارید میشنویم.
امیدوارم که قوانین، در خدمت تولید وضع شود، چون هیچ راه نجات دیگری برای مردم ایران باقی نمانده به جز اینکه تولید در این کشور به معنای واقعی به حرکت دربیاید و سرمایه در کنار تولید قرار بگیرد. امیدوارم تمامی تولیدکنندگان و فعالان صدیق و حقیقی در عرصه ی اقتصادی، این روزهای ناملایم و سخت را تاب بیاورند با اُمید به روزی که ایران به سرعت و در تمامی ارکان و جنبه ها، استوارانه در مسیر تولید گام بردارد.